۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه
آدميت مرد، گر چه آدم زنده بود
از همان روزي که فرزندان آدم
از همان روزي که يوسف را برادرها به چاه انداختند
قرن ما
صحبت از آزادگي، پاکي، مروت، ابلهي ست
قرن موسي چومبه هاست
من که از پژمردن يک شاخه گل
وندرين ايام، زهرم در پياله
صحبت از پژمردن يک برگ نيست
هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
فرض کن
فرض کن
فرض کن
در کويري سوت و کور
صحبت از مرگ «محبت»، مرگ عشق
اشتراک در:
پستها (Atom)