گرمابه جمهوري اسلامي
حكايت حكومت و دولت در جمهوري اسلامي مَثَل گرمابه است، و پست و مقام و مسئوليت، لُنگ اين گرمابه، اين لنگ ساعتي در اختيارتوست و بعد از تو ديگري بر كمر ميبندد، اگر آنرا در حمام از تو بستانند، مكشوف العوره خواهي شد، بايد دستي در پيش و دستي در پس بگيري و از حمام بدر شوي، ممكن است كودكان خيره سري هم در حمام باشند و تو را بدون لنگ ببينند و هو كنند - كه هميشه هستند - انگار براي اين كار زاده شده اند و حقوق ميگيرند!
اين پست و مقام
ستارالعيوب است، تا ميتوانيد به هر حيله و ترفند، اين لنگِ پست و مقام و مسئوليت
را نگه داريد، اگر لازم شد مدح و ثنايي بگوييد، دستي ببوسيد، يا در جايي شتر
ديديد، نديديد! الاهم و في الاهم كنيد، شما كه آبرويتان را مفت بدست نياورده ايد،
لنگ را بچسبيد! تا بر دولت و وزارت و وكالت تكيه زده ايد عيبتان مستور و پروندهها
مختومه است! واي به روزي كه لنگ از شما بستانند، همان چاكران و نوكران و دستبوسان
آستان، شما را هو ميكنند! از گذشته عبرت بگيريد، شما نيز گذشتهي آيندگانيد! اين
شتري است كه در خانه همه ميخوابد!
دولت اول: يادش بخير، در خيابانها فرياد ميزديم: "
بازرگان، بازرگان، نخست وزير ايران" چه شد؟ بي آبرويش كردند، مجلس ختمي هم
نميتوان برايش گرفت، به جرم عضويت در حزب او، زندانهاي طويل المدت ميبرند!
دولت دوم: ابوالحسن بني صدر را ميگويم، آخوندزاده
بود، پدرش عالم اول همدان بود، امام به پدرش علاقهمند بود، بيش از يازده ميليون
راي داشت، چه شد؟ با چهره گريم شده از كشور گريخت! لنگش را كه گرفتند، ديگر در
ملاء عام نتوانست ظاهر شود!
دولت سوم: دولت شهيد رجايي، كمتر از يك ماه دوام داشت،
شانس آورد كه با لنگ در حمام شهيد شد، اگر زنده ميماند، لنگش ميستاندند و مثل
بقيه ميشد، پس بياييد - به قول شهيد باكري- دعا كنيم كه شهيد شويم، ظاهراً مسئول
خوب در جمهوري اسلامي، شهيد است!
دولت چهارم: مهندس موسوي، او كه از سران فتنه است و افراطيهاي
جناح راست براي اعدام او عجله دارند، در خيابانها و در تظاهرات دولتي هم به او
ناسزا ميگويند، در كنار نماز عبادي سياسي جمعه هم عكس او و ديگر سران فتنه را در
آتش منتشر ميكنند! يكي او را انگليسي و ديگري او را عامل موساد مينامد!
دولت چهارم: آيت الله هاشمي رفسنجاني، او را كه ريشه فتنه
ميخوانند و احمدي نژاد و مشايي و فاطي رجبي و. . . او را مفصل هو كرده اند،
شعارهاي 9 دي را فراموش نكرده ايم: " تاجر ورشكسته برگرد به باغ پسته "
و شعار عليه فرزندانش!
دولت پنجم: حجةالاسلام و المسلمين سيد محمد
خاتمي، او هم كه در آتش سران فتنه ميسوزد و عدهاي معتقدند بايد او را اعدام كنند
يا دست و پايش را از خلاف بريد!
دولت ششم: هنوز لنگ بر كمر دارد، گاهي لنگ بالا ميرود و
كساني هو ميكنند، مثل ماجراي مشايي و رحيمي و كردان و فقيه و يك ميليارد دلار و.
. .! واي به روزي كه لنگ از او بستانند! آن وقت است كه ديگر نميتوان با رانت لنگ
از محاكمه فرار كرد!
پساي دولتمردان؛ عليكم باللنگ، اوصيكم باللنگ، استعينوا باللنگ، اگر ميتوانيد با خود لنگي به همراه بياوريد، هرچند حمامي اجازه خروج لنگ از حمام را نخواهد داد!