۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

ای خوش آن روزی که تخت جمشید بر پا داشتیم


ای خوش آن روزی که تخت جمشید بر پا داشتیم
در کنارش کوروش و داریوش و دارا داشتیم
ای خوش آن دوران باستانی میهنمان
که در این ایرانمان آزادگی ها داشتیم
هر کجای این هیاهوی و شکوه این خاک
بی نیازی ها و پنداری شکوفا داشتیم
هر کسی با هر نژاد در هر اندیشه ای
بی غم و بی رنج و درد چون آزادی ها داشتیم
بودند مردممان بی باک و بی پنداری پست
چون که ما ارتشی بالا بر و کوشا داشتیم
نیک گفتاری و نیک پنداری از آنها به جاست
که ز زرتشت و ز کوروش بس اوستا داشتیم
ولی افسوس که از این گوهر یکتا تاریخ
تنها چنگیست که در اینجا زنکیسا داشتیم
ما فقط می توانیم که بکشیم انتظار
تا رسیم به آن شکوه ها که در اینجا داشتیم
*****

هیچ نظری موجود نیست: